بی خیال " تلخ "

که طعم غالب دنیاست...

بی خیال تمام خاکستری های تاریک

و سیاه محض...

دنیا را میگذارم همین بماند که از من

از نو ساختنش برنمیآید...

من فقط خانه ام را میسازم...

شلوغ میسازمش...

رنگی پنگی میسازمش...

من خانه ام را خوش بو میسازم...

توی خانه ام " دیروز " نداریم...

و " فردا " فقط یک حجم بزرگ و تمیز و

سفید نور است که بی شک صبح از پنجره

خواهد تابید.