کرمان
کِرمان یکی از استانهای ایران است. استان کرمان در جنوب شرقی ایران قرار گرفته است
و از استان های مهم و تاریخی کشور به حساب می آید. و مرکز آن کلانشهر کرمان است.
نام کرمان از نام یکی از ده شاخه اصلی پارسیان که به جنوب ایران آمدند گرفته شدهاست.
کرمان در زمان هخامنشیان بخش عظیمی از شَهر (ساتراپی) فارس به شمار میرفته وقلعه دختر و
قلعه اردشیر از آثار دوران ساسانی در شرق شهر کنونی کرمان، که هنوز خرابههای آنها برجاست ،
گواه بر این است که لااقل در زمان اردشیر بابکان در همین محل، شهری آباد یا قلعهای مهم وجود
داشتهاست.
به هنگام فتح کرمان به دست اردشیر این محل گواشیر نام داشته و مرکز ولایت کرمان بودهاست
بنا به گفته هرودت کرمانیا از قبایل دوازده گانه ایران میباشند و ساتراپی چهاردهم (دارا) مشتمل بر
ایالت کرمان بودهاست.در روایات اساطیری آمدهاست که کیخسرو کرمان و مکران را به رستم بخشید
همچنین نشانیهایی از فرمانروایی بهمن بر این خطه بدست آمده.
در زمان هخامنشیان کوروش آن را تبعید گاه نبونید(پادشاه مغلوب شدهٔ بابِل) قرار داده بود.
کرمان از ولایات تابعه کوروش بوده و محلی مطمئن برای او بشمار می رفته است.در عصر داریوش
کبیر نام کرمان جزء ولایات تابعه هخامنشی آمده است و در کتیبه بنای شوش کلمه ای مشاهده می شود
که نام چوب درختی بوده است که برای استحکام بنای ساختمانها ( شاید همان کاخ ) به کار می رفته و
محل تهیه این چوب کرمان ذکر شده است.
مرحوم احمد علیخان وزیری ( مؤلف کتاب جغرافیای کرمان ) معتقد است که حدود 430 سال قبل از
اسلام ( به هنگام فتح کرمان بدست اردشیر ) این محل گواشیر نام داشته که مرکز ولایت کرمان بوده
است.بخشی از خانه های مسکونی مردم فقیر در پای دامنه های این دو تپه و قلعه شکل یافته بوده و
بعداً با گسترش تدریجی شهر کرمان در جهت غرب توسعه یافته وبا توجه به توسعه ورونق اقتصادی
در دوره های بعد از اسلام این شهر بتدریج نضج گرفته ورفته رفته بزرگتر شده است.
در دوره اسلامی و سالهای بعد از آن، کرمان همواره مورد هجوم اعراب قرار گرفت. در زمان
حکومت خلفای عباسی کرمان به شورشهای مکرر دست زد ولی هیچ یک به سامان نرسید تا
سرانجام در سال ۲۵۳ هجری قمری به تصرف یعقوب لیث، موسس سلسه صفاریان درآمد.
پس از آن این سرزمین در زیر سلطه حکومتهای قدرتمند زمان مانند سامانیان، دیلمیان، آل بویه
و سلاجقه قرار گرفت.
در عصر غزنویان فرمانروایان خونریز و هوسران آرامش را از مردم گرفتند تنها در عهد سلجوقیان،
حکومت ملک قاورد و فرزندانش بودکه در کرمان روی رفاه و آسایش دید و آثاری چون مسجد ملک
پدید آمد پس از حکومت سلاجقه باز بلای خانمانسوز بر کرمان نازل شد با حمله مغول براق حاجب
از سرداران قراختائیان کرمان را به تصرف در آورد از اعقاب وی ترکان خاتون بر کرمان فرمانروایی
یافت که در آبادانی شهر کوشید و دخترش پادشاه خاتون نیز حاکمی فاضل و حامی دانشمندان بود.
در زمان حکومت قراختائیان بود که مارکو پولو سیاح معروف ونیزی از کرمان دیدن کرد.
در سال ۷۱۴ هجریقمری امیر مبارز الدین مؤسس سلسله آل مظفر، کرمان را تصرف کرد و پس
از آن تیموریان و سپس تنی چند از طایفه قراقویونلو در کرمان به قدرت رسیدند.
سلاطین صفوی کرمان را به متصرفات خود افزودند ، گنجعلیخان از سوی صفویه به حکومت کرمان
رسید که بر اثر تدبیر و تداوم حکومت او، شهر چندی روی آسایش و آرامش دید و زمانه برای ترقی و
آبادانی مناسب شد.در روزگار افول قدرت صفویان، افغانها، کرمان را به جزای شهامت و مقاومت در
برابر آنان به خاک و خون کشیدند و نادرشاه افشار هم هنگامی به کرمان رسید که بر اثر کشتن
رضاقلی میرزا (پسرش) به جنون آدمکشی مبتلا شده بود او دستور گردن زدن مردم بیگناه را صادر
کرد و یکی از بزرگترین قتل عامهای معروف تاریخ کرمان را به راه انداخت.
نادرشاه افشار و عمال او هنگام تسخیر آن ضمن غارت و چپاول اموال مردم ،بسیاری مردان آن را
سربریده و از کله آنان منارههایی ساختند.
محله پامنار که هنوز هم به همین نام خوانده میشود یادگار آن فاجعه و تجدید کننده خاطرات تلخ آن
جنایت تاسف انگیز میباشد.آقامحمد خان قاجار، شهر کرمان را بهکل نابود ساخته و تمامی مردم آن
را کور کرد. وی یک هزار تن از جوانان تنومند این استان را به سرکردگی مرتضیقلیخان کرمانی به
تهران فرستاد و پس از آن به میاندوآب و سراب و برخی نقاط دیگر آذربایجان تبعید کرد.
این کرمانیان پس از چند نسل در جمعیت این شهرها حل شدند ولی در میاندوآب تا مدتی پیش محلههایی
به نام محله کرمانیها،وجود داشت.
کرمان به دلیل حمایت از آخرین بازمانده زندیه (لطفعلی خان زند) گرفتار خشم آقامحمدخان قاجار شد
که به روایت تاریخ، هفت من (به روایتی بیست هزار جفت و به روایتی دیگر هفتاد هزار جفت چشم)
از مردم بی پناه در آورد! اگر چه جانشینان او تلاش کردند تابا اعزام حاکمانی مدیر و مدبر همچون
محمداسماعیل خان نوری «وکیل الملک» و «ابراهیم خان ظهیرالدوله» به باز سازی شهر کرمان،
و تحبیب قلوب بپردازند، و با برپایی آثاری چون مجموعه ابراهیم خان، گذشتهها را به نسیان و
فراموشی بسپارد، معذالک اینکه اقداماتی از این قبیل در تحقق آن نظر موثر بوده یا نه،
سوالی است که پاسخش به تاریخ سپرده میشود.